سهم ونفوذ اعضای حزب اسلامی حکمتیار در دولت اقای کرزی
حسن پیمان حسن پیمان


یک بررسی اجمالی پیرامون فتوای خونبار نسلکشی حکمتیاردر روز عید سعید فطر .ا

 (قسمت-3)

وبه همین ترتیب دراینجا به در افشانیهای ابلهانه وتمرد امیز آقای حکمتیار که بانهایت دیده درائی وقیحانه وبا لجاجت که بدون ذکر هیچ منبع وموءخذ ماجرا جوئی نموده است؛ دقت مینما ئیم که درست در نقطۀ مقابل اصل واقعیتهای قرارمیگیرد که او ادعا مینماید وعکس واقعیتها  را چنین  وارونه سازی   نموده وبا مملو از بغض وکینه وتعصب  اعلام   میدارد  : "... تمام گروه های تحت حمایۀ امریکائیها را تشویق نموده اند تازمینهای پشتونها را غصب نمایند؛ به انها اجازه ندهند تا به مناطق شان بروند وزمینهای خود را تصاحب نمایند.به کوچیها اجازه نمیدهند که به مناطق خود وچراگاه های خود بروند؛ از طرف نیروهای امنیتی به کوچیهای مظلوم حمله صورت میگیرد واز مناطق شان توسط کسانی بیرون رانده میشوند که یونیفرم پولیس برتن دارند..."(!؟)-  یعنی به اصطلاح وطنی ما"بگیر که نگیرندت...!؟"-عکس این اعلامیه ویا فتوای رسمی-دینی حکمتیار در انست که؛ نخست از همه در اینجا صرف اشارتأ عرض مختصر مینمایم نه به تفصیل که در جای مناسب ان شرح داده خواهدشد :کوچیها از تبار افاغنه یاا فغان یعنی پشتون بوده  بطور عمده دونوع اند ؛یک : _کوچیهای سیار(داخلی وبیرون مرزی "دیورند") که همیشه در داخل کشور وخارج از ان در رفت وآمد هستند ودر طول تأریخ انها از خود زمین ومزارع وباغ وجایدادی نداشت و ندارند  بلکه  بالای علفچر های سایئر ملیتهای بومی و متو طن با  مواشی خود  در  خیمه  ها(غژدی) در هر جائیکه میل داشتند میرفتند زندگی میکردند و مینمایند. دو  :  _  کوچیهای داخلی:- نیز به دودسته تقسیم میشوند؛الف : _  کوچیهای نیمه سیار ونیمه متوطن که مطابق به فصول سرما وگرمای سال مانند سائیر کوچیها ؛مسیر زندگی وحرکت خود را عیار وبه اهلی گری وشهر نشینی متدرجآ روی  اورده و سرائیط مدنی شدن را به خود مساعد میسازند ودر خیمه ها زندگی مینماید وبه جز ان گروهی که در دورۀ امیر عبدالرحمان وسائیر زمامداران متعصب وفاشیست قبائیلی یکجا با دسته های عظیم از مردمان جنوبی وقبائیل دوطرف مرز دیورند بگونۀ ناقل ومهاجر در مناطق مرکزی وشمال وشمال شرق وشمال غرب وغیره محلات ومناطق وسرزمینها پر حاصل مساعد وبا علفچر های فراوان انتقال داده شده بزور علفچر ها و زمینهای مردم را اشغال نمودند که قبل از این دوره وحتا پیشتر ازدوران حاکمیت احمد خان ابدالی  (ملتانی هندبرتانو1747خ.) به جز از چراگاه های ملی ومردمی بومی در وطن؛ انها کدام زمین وجایدادی نداشته اند وندارند..  . ب : _ کوچیهای همیشه سیار که؛ یک گروه عظیمی را تشکیل میدهند که هنوز هم زنده گی بیابان گردی وصحرا گردی را بیشتر ترجیح داده و در فصول مختلف سال در زمستان به مناطق گرمسیر ودر تابستان بمناطق سرد سیر کشور با مواشی خود همیشه در حرکت بوده بالای زمینها، باغها، مزارع وعلفچر های مردمان دیگر میچرند؛ پایمال وتخریب میکنند وحتا سرزمینها وعلفچر های انهارا به حمایۀ مستقیم دولتها وزمامداران همتبار خود غصب مینمایند که در طول تأریخ دونیم سده اخیرسرو صدای سائیر ملیتهای تحت استبداد بویژه ملیت مظلوم هزاره گوش فلک را کر نموده است که با خونریزیها ی دوامدار تا کنون همراه بوده است. به چند دلیل ؛  یک : _ که در طی چند دهۀ اخیر تعداد زیادی از این گروه های کوچی از طریق طالبان ونظامیان پاکستان وسائیر نهاد ها وشبکه های تیروریستی شکار گردیده در کمپهای تیروریستی پاکستان مانند سائیر تیروریستها تربیت نظامی دیده تجهیزو تسلیح گردیده تحت نام کوچی به داخل کشور به خصوص به جان جامعۀ هزاره بخاطرقتل وغارت واشغال سرزمینها وعلفچر های ایشان همیشه ودوامدار ومنظم ارسال واعزام میگردند، که ده ها اسناد معتبر تآریخی وجود دارد بشمول اعلامیۀ رسمی علم گل کوچی نماینده کوچیها در مجلس در سال گذشته  در زمان حاکمیت فاسد-فاشیستی اقای کرزی که  رسمأ از طریق پارالمان اعلام نموده بود : "ملیتهای تحت استباد غیر پشتون بویژه باید هزاره-تاجیک-اوزبیک وغیره افغانستان را ترک بگویند به کشورهای همسایه ویا هرجا که میروند بروند واین وطن ازافغانها و کوچیهاست و... !؟" ؛  دولت فاسد-فاشیستی حاکم وتیم تمامیتخواه وسائیر حلقات ونهاد های سیاسی فاشیستی عظمت طلب بدون کوچکترین عکس العمل با سکوت وخموشی از این  اعلامیۀ رسمی از طریق پارالمان به اصطلاح ممثل ارادۀ  مردم !؟ استقبال وتأئید نموده حمایت ومشروعیت دادند که خلاف همه ادعا های پوچ وفاشیستی اقای حکمتیار در این مورد تلقی میگردد  که باعث اعتراضات شدید ملیت هزاره وسائیر ملیتها و مراجع حقوقی وقانونی ومدنی نیز گردیده بود!!! - دو  : _   نظر به این تعریفات نخست از همه کوچیها که ازنامش پیداست اصلأ کدام جای وجایداد وزمین وباغ وویا علچری معینی  ندارند که بالای ان دعوای داشته باشند وانها همیشه صحرا گرد وبیابان گرد ومتحرک وغژدی(خیمه) نشین بوده اند وهستند وهرمنطقه ومحلی را که بخواهند و انتخاب نمایند ازادانه در انجا هجوم برده خیمه میزنند وبرای چند روز یا هفته وماه از ان مناطق همه جانبه  از زمین وباغ وعلفچرهای ان ها بهره برداری نموده ودوبار کوچ میکنند و به مناطق دیگری میروند ودر گردش بوده کوچیگری مینمایند !  وزمامداران حاکم قبائلی بخاطر بقای خود وادامۀ استبداد نه بخاطر کمک وهمدردی باکوچیها ؛بخاطر براه اندازی منازعات ملی وقومی ونسلکشیها از این گروه ها تا حال استفادۀ ابزاری نموده امده اند اکثرأ انها را مسلح نموده بجان مردم هزاره وشیعه وسائیر ملیتها اعزام نموده جنایات وفجائیع افریده اند! و اما اندک ترین توجه به زندگی رقتبار کوچیها وبهبود حیات مدنی انها تا کنون ننموده اند. سه : _ وحکمتیاربا لای سرزمینها وعلفچرهای اشغالی که به امر امیر عبدالرحمن جلاد و بویژه جلاد نامدار وقسی القلب "امیر" بنام "دوست محمد خان ایشک آقاسی"( به زبان اوزبیکی :ایشک= خر یا مرکب است.وآ قاسی= باشی یا خرکار معنا میدهد -این قلم)ویا وزیر محمد گل مهمند مشهور به "فاشیست افراطی" ویا سائیر زمامداران فاشیست قبائلی که با نسلکشیها وکوچهای اجباری وبا کله منارسازیها وتصفیه های قومی وغیره جنایات وفجائیع آفریده وبا تبعید وفرار دادن های مردم هزاره  همه هست وبود شانراغصب وبه مردمان جنوبی وکوچیها وقبائیل هر دوطرف مرز دیورند تعصب امیز ونژاد پرستانه به خاطر یک قومسازی افغانستان توزیع گردیده بود؛ اداعا مینماید وبه سخن دیگر حکمتیارتأریخ را بعد از ایجاد افغانستان طی بیش از دوسده زمامداری احمد خان ابدالی(ملتانی انگلیسی وقت) میخواند واهمیت میدهد وتآریخ ماقبل ان که خراسان است که مآوا وسرزمین اهالی بومی انها را که؛ کی ها بودند وچه تأریخی وتمدنی وفرهنگی داشته اند وچرا نام اصلی خراسان را به افغانستان بنام یک قوم خاص منافقانه  تغییر دادند واین فجائیع را تا امروز افریدند ؛ میخواهد به فراموشی سپارد که محال است ان  تأریخ پنج  هزار ساله را با همه فرهنگ ومدنیت وسرزمینهای ان وفتوحات امپراتور های برزگ ان  با این دیده درائی از تأریخ حذف وبه فراموش سپرد!؟ -که در این مورد باید به این رفرنسها ومنابع معتبر ومشهورکه مایه واساس همه تحقیقات وپژوهشهای علمی موئرخین ونویسندگان بعدی قرار گرفته است مراجعه نماید تا به کنه واقعیتهای عینی تأریخ کمی پی ببرد(*)  . بگونۀ مثال: به کتاب مشهوروموئثق ومعتبر تاریخی بنام (سراج التواریخ-به قلم مبارز مشهور ملا فیض محمد کاتب-  چاپ سال  1372 وسال 1390)--وکتابهای معتبر ومشهور نویسنده ومنتقد وتحلیل گر توانا آقای " دای فولادی "بنامهای( افغانستان: قلمرو استبداد چاپ سال 1377- وکتاب بنام"دین-فرهنگ-سیاست" چاپ اول سال 1382) وکتاب معتبر وموئثق مبارز شهیر میر غلام محمد غباربنام(افغانستان در مسیر تأریخ -ج-اول ودوم-چاپ سال1383) وبویژه نقد وتحلیل نویسندۀ توانا ا قای انجنیر غلام سخی ارزگانی تحت نام(نسلکشی وجنایات ضد بشری به روایت سراج اتواریخ در افغانستان) که در این اوخر به نشر رسیده است وده ها اثار ونوشته جات مهم ومعتبر وموئثق تاریخیرا میتوان نام برد که ازغصب وغارت کوچیها وتجاوز وبیرحمیهای زمامداران قبائیلی وکوچیها ومردمان  انها  تحت رهبری وحمایت مستقیم  زمامداران حاکم شان بر مردم هزاره  از منابع موئثق ومعتبر داخلی وخارجی دست اول واصلی ان حکایت میکند که موی دربدن انسان راست میگردد که به  اثر ان حدود(62 در صد) جامعۀ هزاره در این سرزمین ابائی واجدادی شان نابود ساخته شده اند وسر انجام به کشور های همسایه ایران وپاکستان وهندوستان   واسیای میانه الا روسیه بزور تبعید وفرار داده شدند وهمه هست وبود جامعۀ هزاره توسط زمامداران قبائیلی ضبط   وبه تاراج رفته به کوچیها وبه مردم جنوبی ودو طرف مرز خط دیورند توزیع گردیده است!!!-واگر به این اسناد معتبر واثار گرانبهای تأریخی هم باور ندارد؛ بفر ماید به کتاب مشهور (تا ج التواریخ -سال چاپ 1373 به قلم شخص امیر عبدالرحمان که به زبان خود در ان به وضاحت وشفاف در این موارد  صریحآ اعتراف نموده است) که نباید با این اغماض وطفره رویها اذهان عامه را مغشوش نمود وکتمان واقعیت کردوحقائیق تأریخی را مکتوم کذاشت؛ ونمیتوان آ فتاب عالم تاب را با هزاران انگشت هم باشد از انظار مردم به اثر تبلیغات  تا ابد با این تمرد ودیده درائیها وشارلتانیها ی شیطانی پنهان نگهداشت که تأریخ تیز بین ما همیشه  داوریهای  بیرحمانه خود را دارد و وحقایق تاریخی را قاطعانه افشاء مینماید!؟ که تذکر این همه اسناد وآثار با ارزش به طوالت  بیشتراین مختصرکشیده ودر جای مناسب ان به بحث وبرسی گرفته شده ومیشود. که در همین رابطه  بوضاحت میبینید که بااغماض ازهمه  حقایق تکذیب ناپذیرکه در فوق تذکر یافت؛ آقای حکمتیار خصومت علنی وجنایتکارانه وجنگ افروزانه بر ضد هزاره وشیعی وسائیر ملیتها را در راستای خدمت به پاکستان واجنبیها وبرای شعلور نگهداشتن جنگهای قومی وزمینه سازی برای حضور دائیمی انها با پر روئی کامل وعقده مندانه وبا بهانه تراشی برای وقوع مجدد جنگها چنین ماجرا جوئی مینماید ودر فتوای خود میگوید  : " انروز فرا خواهد رسیدکه  مردم مظلوم افغانستان برای  احقاق حقوق غصب شدۀ شان کمر همت ببندند( یعنی علیه هزاره وشیعی!؟-این قلم)ودر ان زمان این ظالمان دست از نیروی بیگانه وغاصبان؛ نه اینکه در شرق، غرب،شمال وجنوب ومرکز کشور،زمینها،روستا ها وشهرکهای تازه اباد شده را از دست میدهند؛ بلکه در هیچ گوشۀ کشور پناه گاهی برای خویش نخواهند یافت. بعضی آنان به ایران فرار خواهند کرد وایرانیان هم با انها همان گونه رویه خواهند نمود که دیروز با انها کردند.هیچ کشوری انگونه ظلم وسلوک وحشیانه وبیرحمانه بر مهاجرین صورت نگرفته طوریکه با هزاره ها در ایران صورت گرفته است.... " (!!!)--تعصب برتر جوئی،شوئونیسم وشکل پیشرفته تر ان (فاشیسم) شیطنت ومنافت هم بالاتر از ان نیست کهدرمحتوای سخن وفتوای فاشیستی اقای حکمتیار در روز عید سعید فطرسالجاری روز خوشی وبا ارزش ومقدس مذهبی که اصلأ دراین روز خجسته ومبارک کینه ها وکدورتها در اغوش هم زدوده شوند وبه فراموشی سپرده شوند ؛ اما بجای ان منافقت وفتنه وشیطنت در فتوای حکمتیار منعکس وچون بمبی منفجر گردیده اذهان عامه وتمام ملیتها واقوام را متأثر وبه افسوس واداشت ...!!! زیرا در این فتوا؛ الف : _ با در نظر داشت ارزیابیهای اشاره شده؛ صد درصد اهداف شوم نژاد پرستانه در جهت سیطره جوئی فاشیستی وتحقق  ارمانهای بر تر جویانۀ اسلافش در طی دونیم سدۀ اخیر بدرستی وبطور شفاف باز تاب یافته است که با هر قیمت با نسلکشیها وتصفیه های قومی وفرار از وطن را راه حل وراه بیرون رفت از معضلات  وبحرانات کنونی  در کشور دانسته است..ب : _ اقای حکمتیار در این قسمت از فتوای اسلامی جنایتکارانۀ خود  به عین موقف دوست محمد خان ایشک اقاسی قرار میگیرد؛ یعنی  هر انچه وهر نوع جنایاتی که دلش خواست با دست آزاد باید انجام بدهد. واز قول "سراج اتواریخ" دوست محمد خان ایشک اقاسی چنان یک شخص ظالم وهمه کاره وبا صلاحیت ترین فاشیست وماهر ترین نسلکشی بود وبه حدی صلاحیت بی حد وحصر داشت مانند باند  حفیظالله امین که در بعضی موارد بیدون هیچگونه استیذان وامر از مقام زمامداری وحکام ان وحتا در برخی موارد زمامدار فاشیست ومستبدی چون امیر عبدا لرحمان را نیز بنابر اعتماد راسخ وی بالای خودش نمیپذیرفت وشخصآ خودش نیزدر راستای اهداف امیر جبار فرمان میراند واعمال وشگرد های را در حق مردم شریف هزاره وسائیر ملیتهای تحت استبداد مرتکب میشد که با عث خوشی خاطر امیر عبدا لرحمان این جلاد جابرو سفاک  مشهور به قصاب انسان میگردید ! . ت : _  وقرار اثار وشواهد ومعتبر عینی اشاره شدۀ تاریخی ؛ در همین دورۀ لجام گسیختگی تأریخی وبی بندو باری(فاشیسم شاخدار) که هزاران هزاراز جامعۀ  هزاره وشیعه وسائیر ملیتهای تحت استبداد ؛ با چنان وحشت ودهشت غم انگیزی به توپها پرانده شده وبا دست باز به نسلکشی وکوچهای اجباری، تجاوزات جنسی بر زنان واطفال در پیشروی والدین وشوهران ومنسوبین، قاچاق وربودن زنان ودختران ومردان؛ونکاه اجباری با دختران و زنان شوهردار، تصفیه های قومی ونسلکشیهای دستجمعی وکله منار سازیها در هر محل ومنطقه در کشور بخاطر اشغال سر زمینهای اجدادی وبومی انها وسر انجام فرار وتبعید ازوطن به کشورهای همسایه واسیا وشرق وغرب الا  اذر بایجان و روسیه و اروپا؛ به اوج خود رسیده وکاملأ  به رسم ورواج ان دوره مبدل گردیده  و ورد زبانها وبه افسانه های تأریخی مبدل گردیده بود که به اثر ان حدود 62 در صد قوم هزاره قتل عام و بکلی نیست ونابود گردیدند (*) که ایا فتوای جنایتکارانۀ حکمتیار واعلان جنگ  او علیه هزاره وشیعه وغیره برای تحقق همان پالسی اسلاف عبدا لرحمان خانی نیست که تحت عنوان جهاد اسلامی بر علیه کفر  براه اندخته ومی اندازد وتا کنون برای تطبق همان اهداف شوم یک قوم سازی افغانستان خون میریزد؟؟؟؟؟؟.ا- ث : _  برویاین حقایق عینی وتکذیب ناپذیر تأریخی به اساس فتوای جنایت افرین جهادی - اسلامی خود؛ حکمتیار برای تکرار جنایات اسلافش میخواهد باقیمانده هزاره ها وشیه هارا نیز از مناطق ابائی واجدادی شان : ازهزاره جات، بامیان، بهسود، وردک ومیدان-از هلمند وقندهار- از کابل وارزگان- ازترینکوت وهزار جفت -زمیداور ودایه چوپان-دای کندی ودای فولاد-از شیر نار وکتواز -از غزنی وبلخ- از سرپل وسمنگان واز غور وپروان-از هرات وبدخشان- از یکاولنگ ونیمروز وغیره مناطیقیکه طور پراگنده زندگی دارند ؛ نیز با خونریزیها ونسلکشیها وتجاوزات گونا گون وتصفیه های قومی از ترکیب  این جامعه اجدادی خود حذف واین ملیتهای تحت استبداد را بکلی نیست ونابود بسازد ویاا ز وطن فرار دهد؛ ودر این راه کمر همت بسته واز همتباران خود نیز به ارتکاب این جنایات ونسلکشیها  کمک وهمسوئی خواسته است !؟ واما به این سوال تاریخ پاسخی ندارد که بگوید: امیر عبدا لرحمان وسائیر زمامداران قبائلی تا کنون با ارتکاب همچو جنایات فاشیستی وخونریزیها انهم  تحت حمایت خارجیها چه خدماتی را به خلق پشتون وکوچیها انجام داده اند وزندگی کوچیگری انها را بهبود بخشیده ودر طول سده ها صلح وارامی را در مناطق پر اشوب انها در مرزهای دیورند تأمین نموده از قربانی دوامدار انها را رهانیده  اند که؛ امروز حکمتیار به این جنایات تکراری دست میازد و به زعم خود به خلق برادر پشتون  وکوچی از این راه میخواهد خدمت بکند !؟. بگذاریم که مردم وتاریخ تیز بین وبیرحم ترما در این مورد چه داوری منصفانه مینمایند؟؟؟؟ ..  ج : _   یعنی ؛  جانی بودن وجنایتکارشدن کدام تعریف خاص دیگردارد ویا کدام معیار دیگری میشود بر اوبسازند؛ در صورتیکه خود جنایتکار از موقف رهبری یک حزب سیاسی-مذهبی فتوای جنایت ونسلکشی را برای نابودی یک قوم وچند قوم صادر نماید وانرا بالای این جوامع عمدأ تحمیل نماید و مانند سائیر (جنایات  تحمیلی) خود در طول حدود نیم قرن جهاد اسلامی خود در راه خدا که از دورۀ سلطنت  محمدظاهرشاه سابق با به قتل رسانیدن جوان پرشور و شهید انقلابی بنام( سیدال) مربوط به گروه شعلۀ جاوید و شهید مبارز انقلابی (عبدالرحمن) در هرات و شماری در ننگرهار ونقاط دیگر کشور که جنایات را تحمیل نمود؛ وراه اندازی (شورشها وقیامها) علیه جمهوری سردار محمد داود در پنجشیر وتخار ولغمان وکنر وغیره که اسباب ایجاد جنایات گردیده بالای حکومت داود خان عمدأ وقصدأ تحمیل نمود وسائیر تیرورها وکوده تا ها وجنایاتی را که در همه رژیمهای بعدی تحمیل نموده امده است وهنوز که از خون خواری وجنایت سیرائی ندارد واز بس که به تنگ امده وناکام ومنفور عام وخاص شده جنایات بعدی را حتا داخل فتوای رسمی خود نموده اعلام میدارد یعنی تحمیل انرا پیش از پیش رسمی میسازد!؟  ، ایا همه ی این جنایات؛ تحمیلی نیست که بالای (دولتها، احزاب ونهاد ها ومردم مظلوم وبی دفاع ما به دستوراشتی ناپذیرترین دشمنان  تاریخی واجنبی ها مانند پاکستان ونظامیان خون آشام ان و بخاطر تامین منافع ملی انها بالای مردم وومیهن مان دشمنانه تحت حمایت این دشمنان دیرینه وسوگند خوردۀ خلق انرا تحمیل نموده امده است وتحمیل مینماید) ؛ پس جنایتکار اصلی کیست که جنایت را( تحمیل وتعمیل )مینماید ویابالای طرف مخالف خود تحمیل واو را وا دار به جنایت میسازد دیگر چه تعریفی از این نوع جنایات شده میتواند؟؟؟؟؟؟؟؟.ا- جنایت پیشۀ حرفه ای ومصمم ومتعهد  به پیشۀ جنایت انهم فاشیستی-مذهبی چگونه تعریف میشود که از اغاذ فعالیتهای خود تا این دم جنایت نموده وجنایات را در جامعه تحمیل وتعمیل نموده امده باشد واز جنایات وفجائیع دست نکشیده باشد که کمتر در تارخ سراغ میگردد.!!ا-  ح : _ ودلچسپ تر  هماینکه  دراین قسمت از سخنان خود حکمتیار دموکرات میشود وبه وکاذبانه میگوید که: "  ... بگذار افغانها مشکلات خود را خود شان حل کنند ونظام مورد خواست خودرا خود شان انتخاب کنند و.."(!؟)-دراینجا حکمتیار چرا به انتخابات وبه ارادۀ مردم خواسته است کاذبانه گردن نهد وبالای همه عقاید وباورهای ضد مردمی خود پا میگذارد و به یک باره گی طفره میرود!؟ - نخست: _ با اطمینان کامل باید عرض کرد که او به دموکراسی وبه ارادۀ مردم ومشروعیت انتخابات اصلأ هیچ ایمان وعقیده ندارد. ثانیأ : _بخاطر پوشش ماهیت ضد دموکراتیک وضد مردم ومردمسالاری خود که در نخستین پروگراف سخنان ویا اعلامیۀ جنایتکارانۀ خود بر علیه نظام (فدارلی پارالمانی غیر متمرکز) اظهارا تی داشت وبا قاطعیت رد نموده است  وبرای انکه  به ان موقف ارتجاعی ضد مردمی  خود صبغۀ دموکراتیک داده باشد؛ دراینجا خودرا کاذبانه دموکرات ومردمی وانمود میسازد. واما این دموکراسی خودرا بعد از تصفیۀ قومی  ونابودی اقوام هزاره وسائیر ملیتهای تحت استبداد مورد نظرش هر تعدادیکه از همتباران خودش باقی میماند در بین انها میخواهد دموکراسی را با براه اندازی انتخابات ازاد ویژ ۀ خودش نهادینه بسازد و نظام دلخواه خودرا بدون درد سربه خود وبه باداران پاکستانی وحامیان خود بسازد ؛ نه در موجودیت وسهم ملیتهای هزاره وشیعه وغیره در ههمچو انتخابات وتشکیل نظام دلخواه مردی ومشروع!!!-در غیر ان این تنا قض گوئی اشکارای وی چه معنا دارد که (نظام دموکراتیک انتخابی پارلمانی غیر متمرکز را در بالا در فتوای قبلی  بکلی رد میکند و اما در اینجا داد از تشکیل نظام دلخواه مردمی ومردمسالاری میزند  !؟) . که مطلقأ اغواگرانه دروغ وکاذبانه است واخطار های درونی او که از نیات تاریک وشوم او منشأ میگیرد او را نمیگذارد دموکرات ومردمسالار شود وبا قبیله وقومگرائیها ونژاد پرستیها وبا جنایات وفجائیع  خود بکلی وداع بگوید.ا ثالثأ : _ که با این هزیان وضد ونقیض گوئی تب الود خود در این میان اساسأ خودش مطرح است که باید انتخاب شود ونظام دلخواه خودرا بسازد؛ یعنی بیش از اینکه صادقانه باشد منافقانه است- به سخن دیگر اگر خودش به هرم  قدرت برسد  ؛  در انصورت ؛ اونظام؛ هم نظام دلخواه است وهم مشروع ومردم سالار در غیر ان نزد وی هر نظام مردمسالاردیگریکه باشد ویا تشکیل گردد هیچگونه مشروعیت ندار-نظام ( فدرالی ) را درپاکستان ونظام( کانفدریشن  در افغانستان با الحاقیت ان با پاکستان!؟) را تأید وروامیدارد وعلیه ان تا کنون کوچکترین اعتراضی هم نشان نداده واز جیره های ان با افتخار بهره میگیرد واما در افغانستان رد نموده انرا تجزیه طلبانه میخواند!؟-از ده ها اسناد وشواهد تحقیقاتی وپژهشی موئرخان ونویسندگان برمبنای اسناد معتبر تأریخی ؛ در اینجا صرف یک مثال کوچک میزنیم که در مورد مزدوری حکمتیار ونیات شوم وخونبار اشغالگرانۀ پاکستان چه  واقعیتهای عینی نهفته را جنرال حمید گل خونخوار این دشمن درجه یک  وسوگند خوردۀ خلق افغانستان به وضاحت اعتراف و افشا مینماید : " ده سال پیش طرح پروژۀ  کانفدریشن افغانستان -پاکستان را طی یک گذارش سری وخاص از طرف   جنرال حمیدگل   رئیس-ای-اس-ای- وقت به عنوانی ضیا ء  الحق تحت   عنوان (دورنمای توقعات ما در افغانستان انشاء گردید) ارائه نمودکه: " مفاهیم فدریشن و کانفدریشن اشکال دولتها را بیان میدارد که در انها اقوام وملیتهای گوناگون در محدودۀ جغرافیائی معین شان دارای استقلال بوده واقتدار وصلاحیت بین مرکز ومحلات تقسیم گردیده است.در کنفدریشن به مقایسۀ فدریشن ، واحدهای متشکلۀ، اتحاد،استقلال وازادی  بیشتر دارند وادارۀ فدرال ومرکزی از صلاحیتهای کمتر سیاسی وقضائی بر خورداراست . اما در سیستم فدرال ، مرکز دارای صلاحیتهای بیشتر قضائی وسیاسی است؛ در صورتیکه تصامیم واحدهای متشکلۀ ان با تصامیم وصلاحیتهای مرکز در تضاد قرار گیرد؛ مرکز میتواند در تصامیم واحد ها مداخله نموده وصلاحیتهای خود را در انجا گسترش دهد.... "-- و همچنان به اساس همین منبع   :"   .. ..  درمجلۀ وزین  (نامۀ خروشان)  در شماره  های  (9 و10) موئرخ (10/اکتوبر/1991 چنین به نشر رسیده است: "   ...در نتیجۀ خارج شدن قوای شوروی از افغانستان در منطقه ؛ خالیگاهی بوجود می اید که باید انرا پرکنیم ونباید بگذاریم این امکان تأریخی از دست برود. ما به چنان ابتکارات شجاعانۀ احتیاج داریم که هیچگاه در کذشته چنین موقعیتی برای ما میسر نگردیده بود. ماباید تا فتح مکمل ؛ مجاهدین را کمک وتشویق کنیم .پاکستان باید هر نوع کمکها ی ممکن نظامی -سیاسی را به اتحاد هفت گانه وبالاتر از همه به گروپ حکمتیار بدهد که قابل اعتبار وقوی ومتنفذ است. هدف اساسی در حال حاضر تضمین محکمی است برای ایجاد حکومت اسلامی ایندۀ افغانستان که باید طرفدار پاکستان باشد وبصورت داواطلبانه وخوش برضا از تشکیل چنان یک اتحادیه هم پیمان ویا کانفدریشن پاکستان-افغانستان حمایت کند. که پاکستان در ان نقش اولی را خواهد داشت.در داخل چوکات این کانفدریشن سرحدات باید ازمیان برود ویک تشکل اقتصادی مشترک بوجود اید که دسترسی به ساحه های یورانیم دار افغانستان برای ما مجاز ساخته شود. در ان صورت پروگرام ذروی ما از تهیه کنندگان خارجی ومعنأ وعملأ بینیاز خواهد شد...  " (!؟)(**)- برای کسانی که حد اقل ذرۀ وطنپرستی وشهامت وغیرت ناچیز هم در رگهای اوباقیمانده باشد هر گز نمیتواند این مداخلۀ اشکار واهداف شوم وسیاه اشغالگرانۀ استعماری واستثماری وبردگی پاکستان را برای یک لحظه هم تحمل نماید جز از حکمتیار فروخته شده وچند مزدور واجیر دیگرکه برای همین مقصد شوم خود تربیت وپرورش داده است  ودر کشورم خون میریزند، که تبصره روی ان مستلزم اوراق ضخیمی خواهد بود ! ببینیم گروه ها ومدعیان وطنخواه ومبارزان لا فوک وبه اصطلاح غیرتی  ؛ در این مورد چه اظهاراتی وتفسیراتی خواهند داشت ویا مانند همیشه با خموشی زبونانه اغماض وچشم پوشی خوهاند نمود که خلق وتأریخ ومادر وطن هیچگاهی نخواهد بخشید!!!!- که حکمتیار واین با اعتماد ترین  شاگردبا وفای -شبکۀ خون اشام تیروریستی-ای-اس-ای-پاکستان عین کلمات وسخنان واهدافی را در جای دیگری بیان میکند که جنرالان نظامی کلیدی وروئسای مخلوع استخبارات پاکستان که در کتاب( تلک خرس) نوشتۀ افسر باصلاحیت محمد یوسف ومارک ادین مسئول ادارۀ بخش  تأمین وگسترش تیروریسم افغانستان دردستگاه جهنمی -ای-اس-ای-  نیز به صراحت به ان اعتراف نموده و میگوید: "  ...در مجموع زمانیکه من در اواخر سال 1987م. از -ای-اس-ای-منفصل شدم  بدون مبالغه حد اقل(هشتاد هزار مجاهد)در داخل پاکستان تربیۀ نظامی دیده وهزاران هزار دیگر در داخل افغانستان از چنین اموزش به کمک ما برخوردار شدند ...ما دونوع سیستم مخابراتی با امواج طولانی بنام "برست کمونیکیشن"که قادر بود متن حاوی هزار کلیمه را بصورت شفری ومحفوظ در ظرف چند ثانیه مخابره نماید داشتیم . از انرو به کمک تنظیمها در پروان (حکمتیار) ،  در پغمان  (سیاف) و مزارشریف (ربانی) و قند  هار(خالص)جابجا سازیم ....و در جای دیگرکتاب خود ازشعار مشهور جنرال عبدالرحمن رئیس اسبق -ای-اس-ای(1980 تا1987م.)  که  میگو ید  :  "   کابل شهر کلیدی  برای  پیروزی   ما  ست...  (کابل باید بسوزد..)   ( !؟ ) (***)-گفته اند که :"عاقلان را یک اشاره بس است"-که حکمتیار به پیروی از این دساتیر با مدرن ترین دستگاه استخباراتی خود که ازهمه مجاهدین تندروتر فرمانبردار تر ونوکرمنش وبااعتماد تر بوده است؛ کابل نی که حتا سراسر افغانستان را به اتش کشید وبخاطر  تشکیل نظام دلخواه واز همان   قماش حکومتیهای است که پاکستانیها میخواهند در افغانستان تشکیل گردد ویا افغانستان تحت عنوان کانفدریشن ویا فدرالیسم مخصوص ساخت انگریزی که او تجزیۀ اشکارای افغانستان برای جلوگیری از (فدرالیسم انتخاباتی پارالمانی غیری متمرکز) ویا تا سرحد اشغال افغانستان باید خونریزی ادامه یابد که در مدنظر انها میباشد..!؟-رابعأ -  ورنه شمامیبینید مردمیکه؛ در بامیان ودایکندی وسائیر مناطق هزاره نشین   مانند دیگر شهروندان زندگی قانونی ومسلم خودرا دارند ووالی وقوماندان ومسوئلین ادارات خود را خودشان انتخاب نموده صلح وارامی وابادی را اورده ومردم خودرا راضی نموده اند؛  هر گاه ریشه در تعصب نباشد به کدام دلیل نمیخواهد به این شهروندان این حق مشروع ومسلم را قایل گردد؟؟؟؟؟ تا مطابق فرمودۀ خود حکمتیار رهبران  ومسئولان ومهره های کلیدی شائیستۀ خود را خود تعین نمایند ونظام دلخواه ومشروع خودرا ازطریق انتخابات ازاد بدون مداخلۀ زمامداران قبائیلی مرکزی به ارادۀ خود تشکیل بدهند که  شما میبینید در این رابطه این مناطق به نتائیج مثبت نیز نائیل امده اند  با او خصومت دشمنی میورزد که نباشد... یعنی آ قای حکمتیار حکومتی را تشکیل میدهد که "  ... پاکستانیها به ان عکس العمل نشان ندهند...!؟ "  که  در فتوا ویا سخنان روز عید فطر حکمتیار به صراحت انعکاس داده شده است ؛ که این دستور باید بطور خدشه ناپذیر در افغانستان عملی شود ؛ در غیر ان نه حکومتی مشروعیت دارد ونه هم صلح وثبات را در افغانستان ومنطقه وجهان کسی میتواند برقرار سازد. . .!!!-خامثأ : _ علت اساسی وتب ودرد ولرزۀ شدید درونی حکمتیارکه اورا نهایت زبون ساخته در اینجاست که  ؛ او اصلأ  این مردم را با "هوئیت هزاره" به رسمیت نمیشناسد(!؟)-زیرا اودر همین بیانیۀ معروف  خود به وضاحت اعتراف نموده است که؛:  ... چرا هزاره ها در  بامیان ودایکندی وغیره؛ والی وقوماندان وسائیر ومهره های کلیدی خودرا تعین نموده اند وغیر ازشیعی در این مقامات کس دیگری به چشم  دیده نمیشود... که عکس العمل ایجاد میکند ...!؟-  درد نهانی حکمتیار همان دردی است که باحذف هزاره وسائر ملیتهای تحت استبداد باید درسرتاسر کشور بشمول مناطق هزاره نشین همه از یک قوم واز همتباران عزیز حکمتیار باشد .به سخن دیگر با صد دریغ وتأسف  که هستی تبار وقوم خودرا به نیستی غیر همتباران دیگر فال میبیند وغیر از قوم وتبار خود دیگران را تحمل کرده نمیتواند. و خودش یگانه تیکه دار اسلام وجنت بوده ودر این راه؛ جهاد اسلامی خود را با خونریزیهای بلا توقف  وحزب اسلامی  فرمائیشی خودرا نیز عملأ تحت حمایت وهابیها وسائیر دشمنان مردم افغانستان رهبری  مینماید..!!!!-   واز همه دلچسپتر ومضحک تر وتعجب اورتر هم در انجاست که برای تبرئه غلامی و پوشش دادن برای  مزدوری  خود  به بیگا نگان  ؛  در اعلامیۀ  جنایتبار خود  چنین اورده  است  : "  ...مردم با غیرت  ما از کسانی نفرت دارند که سر به استان بیگانگان خم کرده اند؛( وشما به اسناد اشاره شده به وضاحت دیدید که حکمتیار بوده است که به پیش -ای-اس-ای- سرخم نموده وچها زانوزده چگونه اعتماد انها را نسبت به هر تنظیم وجهادی دیگر بدست اورده است!؟) حلقۀ غلامی را به گردن خود انداخته با تجاوز گران همکاری کرده وانها را دعوت به حمله به کشور خود نموده اند؛ تحت قوماندۀ انها بر ضد ملت خود جنگیده اند.... وبه مجاهدین توصیۀ من اینست که: کسانی را به صف خود اجازۀ داخل شدن ندهید که مردم از دست انها اذیت میشوند، اخلاق اسلامی ندارند، اصول اسلامی را مراعات نمیکنند، در میان مجاهدین کشمکش واختلاف ایجاد مینمایند، مانع وحدت مجاهدین میشوند، اقوام برادر را باهم در گیر جنگ میسازند ، به فتنه های زبانی وقومی دامن میزنند، اینها منافقین گماشته شده از جانب دشمن اند ویا کسانی اند که بصورت نا اگاهانه به نفع دشمن خدمت میکنند.... مأ  مورین ملکی دولتی، معلمین، قاضیان وملا ها،  انجنیران ودکتوران وروز نامه نگاران وسائیر کسانیرا که جنگی نیستند نکشید. از مردم بزور عشر وذکات نگیرید و..." (!؟)- به اصطلاح عامعه ما( بگیر که نگیرندت..!؟) ؛ و این بخش از سخنان حکمتیار فقط یک پاسخ دارد که سوال گونه متوجه خود او میگردد ومردم وتأریخ وعملکردهای اورا متقابلأ  بیصبرانه  براساس ده ها سند مشهود وموئثق تأریخی از وی میپرسند که: خود آقای حکمتیار چرا تا کنون  از اغاذ فعالیتهای "ساسی-مذهبی-جهادی-اسلامی -شریعتی -امارتی و در این اواخر هم  با چهره بدلی ؛ شاید سکولاری وانتخاباتی ریا ستی و...خود !؟ " مرتکب چنین اعمال ناشائیست ونا پسند ضد ملی وضد مردمی وضد میهنی را درکشور انجام داده ودر خدمت -ای-اس-ای پاکستان -استخبارات عربستان سعودی وحتا قسمیکه در قسمتهای فوق اشاره شد بروی مدارک وشواهد عینی بویژه بر اساس افشاگریهای  آقای (مجاهد) و موسسۀ نشراتی(ویکیلیکس) و(کتاب تلک خرس) به استخبارات اسرائیل  سیا وغیره نیز قرار داشت از بدو اغاذ فعالیتهای خود حدود بیش از چهار دهه  میشود ازطریق همین نهاد ها تربیت ، تجهیز وتسلیح گردیده و با دریافت بیشتر از (70 درصد) کمکهای مالی وپولی ولوژیستیکی نسبت به هر تنظیم دیگر برمعیار انجام صادقانۀ وظائیف ودساتیر سپرده شده  وتعداد جنایاتی را که صادقانه انجام میداد  یعنی براساس اعتماد استخبارات پاکستان-ای-اس-ای- از طریق این شبکۀ بین المللی تیروریستی بخاطر تأمین منافع این کشورها ونهاد های انها برضد وطن ومردم خود خیانت نموده در خدمت انها قرار داشته است!؟؟؟؟؟ -- و بگونۀ مثال : بیائید ببینیم که تناقض گوئی، جفنگ سرائی وفریب وخاک زدن به چشم مردم آقای حکمتیارنفاق بازرا با فتوای سال کذشته اش به مقایسه بگیریم که چه هزیان گوئی اشکارا نموده است؛ واین انسان بی هدف وبی اراده وناتوان  وراه گم در سیاست  خود دراین  فتوای( نومبر سال2012م.)خود نیز چنین توصیه ودستور زبونانه  داده بود: "... در هیچ ولایتی باید حاکمیت شخصی، غیر دولتی وحزبی نباشد، والی، قوماندان امنیه، قوماندان قطعات اردو، مسئول ریاست امنیت ملی هیچ ولایتی باید باشندۀ ولایت مربوطه نباشد و..." (!؟)- خوب!-  هرگاه بالای این همه جفنگ وسفسطه  ارتجاعی و دستوری وفرمائیش بیگانگان که حکمتیار میخواهد این همه دساتیر دشمنان  درافغانستان رهبرد عملی داشته باشد واین بحران مزمن را لگام زند وصلح وثبات تأمین نماید؛ وبویژه  که این دوپراگراف اخیر گفتار او  به نقد وبررسی وتحلیل اگر گرفته شود این  بحث  را باز هم  طویلتر واوراق انرا ضخیم تر خواهد  ساخت.!  ویا  از جانبی دیگرهرگاه از همۀ این چرندیات وضد ونقیض گوئیهای عوامفریبانه ی او صرفنظر نموده اغماض گردد ؛ نتنها واقیعبینانه روشنگرانه ومسئولانه وعادلانه  ووجدانی وانسانی نیست؛ بلکه حتا خیانت نیز تلقی گردیده بطور غیر مستقیم به موقف جنایات کارانه وبه موضعگیری نوکر صفتانه واجنبی پرستی ونژاد پرستی وتفرق اندازی ودامن زدن به منازعات ملی-قومی وقبیلوی ونژادی وزبانی وسمتی ومذهبی  با حکمتیار همسو شدن برای بقای حاکمیت تک قومی مرکزی و ادامۀ استبداد و شعلور نگهداشتن جنگ وخونریزی وبرادر کشی وزمینه سازی برای حضور ودوام خارجیها  را نیز بیان میکند که نباید از حقائیق روشن وتگذیب ناپذیر وعینی  چشم پوشید ومردم را مغشوش وبه چهار راهی بی هدف وبی سمت رها کرد؛ واما با وجود انهم  به چند دلیل موجز زیر باید که با قا طعیت  رد نمود وبه داوری مردم وتاریخ سپرد!!!-   یک : _    گردن خمی کردن به استان -ای-اس-ای وسائیر شبکه های استخباراتی بیگانگان به  حکمتیار بخاطری افتخار است که 70 هزار انسان بیگناه رابرای براندختن حاکمیت( تاجک تبار) به ریاست مرحوم استاذ ربانیرا در کابل بنا به دستور انها به نسبت عدم تحمل قوم (تاجک) به قدرت از لحاظ اتنیستی بخاک وخون کشیده بود ؛ در مابعد ان هم در زیر دهول جر نیلان وکرنیلان پاکستانی رقص اتن نموده راه چهار اسیاب را بدون کوچکترین مقاومت بروی طالبان این اجیران دالر وکلدار ودینار به صفت ملیشه های پاکستانی پیشروی قوای نظامی ان با ده ها کاروان انتقالاتی با تسخیر  کابل در صفحات شمال به مزار شریف وقندز تا مرز اسیای   میانه  حدود 90 درصد خاک افغانستان را به نفع پاکستان اشغال و به روایت ده ها سند منتشره بیش از  دوازده هزار انسان بیگناه  از ملیتهای غیر پشتون از هزاره واوزبیک وتورکمن شیعه وتاجیک را عقده مندانه وفاشیستی قتل وغارت ونسلکشی نمود که این تجاوز واشغال را به حضور جهانیان جائیز وروا وبه دستور وهابیها ی عیاش عربی مبا ح الدم میداند که باعث نگرانیهای شدید کشور های منطقه وجامعۀ جهانی گردیده بود ...!-  واما مقاومت دلیرانه  ووطنپرستانه ودفاع مشروع  وقهرمانانۀ مردم صفحات شمال از خاک مقدس ومیهن ابائی واجدادی و از ننگ وناموس خود را که امریکائیها بعدأ این حالتی مملو از  نگرانیها وتشوشها را در عمل دیده به فریاد مردم وجهانیان لبیک گفته تحت عنوان مبارزه با تیروریسم  وان هم بدون کدام تقاضای کمک نظامی از هیچ مرجع ونهاد  داخلی وملی در کشور از انها؛ بصورت غیر مترقبه حمله نموده  صرف از طریق هوا به این جنبش آزادیخوا هانه مردم قهرمان و متحد ویک پارچۀ صفحات شمال کشور یاری رسانیده ؛ از اشغال وتجاوز ومداخلۀ مستقیم پاکستان وانگریزیها وتیروریسم انها نجات یافتند که؛ انرا ناجائیز وخیانت وگردن خمی!؟ میداند که؛بهتر است تاریخ ومردم تیز بین ما وجهان قضاوت وداوری منصفانهنمایند...! ؛ که به کدام دلیل وسند تأریخی باید افغانستان اشغال وبه صوبۀ پنجم پاکستان تحت نام "کانفدریشن مطابق اعلامیۀ قبلی حکمتیار وبادرانش!؟"ملحق واز صحنۀ روزگار وجغرافیای کنونی ان حذف میگردید وبه پایگاه وپناه گاه مطمئن تیروریسم وتختۀ خیز علیه کشورهای منطقه وجهان مبدل میگردید که به این منظور (90 درصد) خاک ما رانیز اشغال نموده بودند واین هم یک خیانت دیگری بود که این مزدوران  طالب را بدون محاکمه وجزاهای سنگین دوباره فرار دادند. وهرگاه از نیروهای مقاوم صفحات شمال به مقصد تجاوز واشغال به پاکستان میرفت واسیر میگردد ؛آیا نظامیان خون اشام ان دوباره انهارا رها ومسترد نموده ازطریق طیاره با عزت وحرمت در کشور شان اعزام میکردند و یا مانند گذشته ها همه را ازپشت سرحلال وپوست میکردند وفجیعان به قتل میرسانیدند که هواخوهان انها از کشته شدن تعادی ازاین جنایتکاران متجاوز واشغالگروبیگانه به مردم ما ؛ در ان گیرودارهای هوائی وزمینی ؛ امروز برایشان اشک میریزند !؟؟؟؟؟؟؟  دو : _  ویکبار دیگربه کرات تأید نمود که با این موضعگیری اشکارای خود بهترین سند محکومیت وابستگی واجیر بودن به پاکستانیهارا مطابق به اعترافات جرنیلان وروئسا ومسوئلین -ای-اس-ای-در کتاب(تلک خرس وویکی لیکس وغیره) به وضاحت بر ملا میگردد؛ نه ملیتهای تحت استبداد دیگر.!- بویژه اعتراف مشهور ومعروف پر طمطراق حکمتیار در دورۀ حاکمیت مترقی سه دهه قبل طور صادقانه وافتخارانه اعلام نموده بود که: "..هرگاه پاکستان علیه افغانستان بجنگد حزب اسلامی "حکمتیار" در کنار قوای نظامی پاکستان برعلیه افغانستان قرار خواهد گرفت و..."(!؟)-یعنی مزدوری وگردن خمی بالاتر از ان هم وجود دارد که به آستان اجنبیها وپیش خدمتی صادقانۀ او به بیگانگان نموده است که به ان افتخار هم میکند وبه شخص خودش جائیز ورواهم هست !؟- واما دفاع قهرمانانه وازادیخواهانه مردم ما در مقابل پاکستان انگریزی ومزدوراستعمار گران ودشمنان خاک وناموس افغانستان را که ضربۀ سنگین ودندان شکن داده اند ؛ازنهایت سوخت وآتش فشان درونی خود برای تسکین وفروکش سازی تب لرزۀ درونی خود این مقاومت تاریخی وباشهامت را خیانت وگردن خمی تبلیغ مینماید!؟- سه : _ وشما در این فتوا ی فتنه انگیزانۀ او به وضاحت میبینید؛ تمام انچه که به مجاهدین تیروریست خود نصیحت نموده مستقیمأ متوجه خود او میگردد که از نهایت وجدان نا ارام وخواب  ناراحت با ندامت وپشیمانیها  امروز باز راه کاذبانۀ نصیحت وبرگشت از اعمال زشت  وناشائیست ضد انسانی ومیهنی ووجدانی را گویا در پیش گرفته از تکرار ان انها را منصرف نموده است!؟- واما او واقعأ راست میگوید یا مانند ده ها توبه  وسوگند دیگر وادامۀ جنایات وفجائیع خود که به عادت او مبدل شده است به تبرۀ ان تلاش دارد؟؟؟- وسوال اساسی این است که: ایاان جنایات مسموم سازیها ی مکاتب ، مدارس، تیزاب پاشیها بر سر وروی دختران وزنان ، تیرور وقتل عام ونسلکشیها ، چپاول وغارت بانکها وموزیمها وبیت المال، انفجارات روی ودر کنار جاده ها وراکت بارانیها ، جمع اوری عشر وذکوات بزور از مردم ، فتنه ونفاق اندازیها واشغال بزور سرزمینها وباغها ی مردم و تخریب وتبدیل ان به قرار گاه های تربیتی وتیروریستی ، تهدیدها وتحریکات مردم در دامن زدن منازعات ملی وقومی وزبانی ، تهدید دهاقین وومالداران وباغداران همدست با مافیای مواد مخدر، در جهت ازدیاد ساحات کشت وتولید وپراسس وترافیک مواد مخدر به سطح منطقه وبین المللی بخاطر سود های هنگفت وتهیۀ سلاح وقاچاق سلاح وتیروریستها طبق دستور ای-اس-ای- در هرمناطق که خواسته باشند، وبه اتش کشیدن مزارع زراعتی خرمن ها وباغها، تأسیسات ،مساجد ومکاتب وشفاخانه ها کلینیکها وموئسسات عام المنفعه وده های جنایات دیگری چون تیرورهای زنجیره ای از بهترین شخصیتهای سیاسی اجتماعی نظامی ، نخبگان ،ساسیون، رهبران،روحانیون ، وملا های مساجد ومجاهدین ، قاضیان ، دکتوران وانجنییران، استاذان وشاگردان ومحصلان، اهل کسبه ودکانداران روشنفکران ومبارزین ومنورین ، علما ودنشمندان وغیره اقشار واصناف بیگناه ومسلمان ها؛ توسط حکمتیار وگروه های تیروریستی او جام شهادت نوشیده اند وبه قتل رسیده ونیست ونابود گردیده اند؛ ایا مردم وتأریخ این همه جنایات وفجائیع اورا که همه را بالای رژیمها ی قبلی ونهاد های انها وتا کنون به نفع پاکستان وحامیان ان تحمیل وتعمیل نموده امده است؛ فراموش خواهند کرد ویا با این نصیحت خود میتواند به این همه کرده های خود پرده پوشی وتبرئه نماید  وخلق  مصیبت دیدۀ خدا خواهند بخشید..؟؟؟  چهار : _  وشما مطالعه نمودید که حکمتیار به فتوای خود در روز عید فطر سال جاری ، به مردم دستور داده "که نظام دلخواه خود را بسازند و..."   واما در فتوای سال گذشتۀ خود به صراحت اعتراف ودستور قاطع داده است که...نباید مسئولین محل ومهره های کلیدی از مردمان همان محل ومنطقه انتخاب وتعین گردد و..." (1؟)- یعنی مضحکتر از این ضد و  نقیض گوئی کاملأ ارتجاعی ضد دموکراتیک بگونۀ فاشیستی ودفاع اشکارا از نظام تک قومی ویک قوم سازی افغانستان که  به شکل افراطی ان مطره نموده است؛ وجود دارد!؟ که از اهداف واندیشۀ تاریک او منشآ میگرد.؟ که در واقع این موضعگیری دو جانبه ودو پهلوئی او به دلیلی است که او از از به قدرت رسیدن ملیتهای تحت استبداد بمقامات کلیدی وتقسیم قدرت سیاسی تک قومی مرکزی در هراس است. که در جهت  تحقق شعار عبدالرحمن خان است که در کتاب تاج التواریخ به قلم خودش گفته بود : افغانستان از کسیست که در ان افغانها زند ه گی کنند...افغان=پشتون و. ..."  پنج  :  _  به سخن دیگر هدف اساسی حکمتیار عبارت است از عدم برسمیت شناختن سائیر ملیتهای تحت استبداد وبویژه خلق شریف هزاره است که انها نباید در همچو انتخابات سهم بگیرند وبه قدرت برسند. ودر همه محلات ومناطق باید مهره های کلیدی از سوی زمامداران مرکزی حاکم تک قومی قبائیلی بخاطر چور وچپاول ، غارت وتجاوز قتل وغارت وتصفیه های قومی وتفرقه اندازیها  ونسلکشیها برای اشغال سرزمینهای ابائی واجدادی انها که هدف اساسی ان یک قوم سازی افغانستان است با دست باز تحت رهبری مستقیم حکام مرکزی تعین  توظیف ومقرر گردند. !- شش. : _ یعنی به این حقیقت پی بردیم  که منظور حکمتیار به مردم دستور داده ومیگوید که ؛...نظام دلخواه خودرا بسازند و...هدف او سهم تمامی ملیتها؛ نه؛ بلکه هدف عمدۀ  برتر جوئی ان در این فتوای ننگین جنایت بار جهادی او حذف این ملیتها از ترکیب جامعه وبه قدرت رسانیدن سرتاسری یک قوم که همتبار خودش میباشد کماف السابق در جهت انحصار دائیمی قدرت سیاسی وبقای حاکمیت مرکزی غیر مشروع وغیر عادلانه میباشد. زیرا او واضیح میگوید که:  در غیر ان عکس العمل نشان داده میشود و...یعنی همان سخنان واهداف استراتیژیک باداران خود رئیس -ای-اس-ای- را دراین جا تکرار نموده است که به موجب ان باید حاکمیت طبق دلخواه ووابسته به پاکستانیها وپنجابیها باید ایجاد گردد...! وبه سخن دیگر در واقع حاکمیت ورهبری ان  در افغانستان باید بدست -ای-اس-ای- تشکیل گردد وطرفدار پاکستان باشد در غیر ان صلح وثبات برقرار نمیگردد وعکس العمل نشان داده میشود...!؟- یعنی اگر هزاره اوزبیک تورکمن تاجیک ایماق تاتار بلوچ ونورستانی وقزاق وقزلباش یا هندی وغیره... به شکل دموکراتیک از راه انتخابات ازاد ومشروع به ارادۀ مردم به قدرت برسند؛ مفهوم ان از دیدگاه حکمتیار وهواخواهان او وحاکمیت مرکزیت پرستان  به اصطلاح پدیدۀ مضحکۀ (تجزیه طلبانه وضد وحدت ملی !؟) تلقی میگردد که در هیچ نقطۀ جهان ودر هیچ قانون سراغ نمیگردد که حاکمیت مردم سالار واقعی به  تجزیه طلبی وضد وحدت ملی گرائیش نموده باشد...! ودر هیچ تأریخ دیده نشده که حاکمیت یک قومی وانحصار قدرت سیاسی بدست نماینده های یک قوم با محروم سازی وپایمال سازی حق وحقوق مسلم مشروع وقانونی سائیر اقوام وملیتهای باشندۀ در یک جغرافیای واحد که حتا  اکثریت مطلق رانیز تشکیل بدهند ؛ نزد مردم وجهانیان وجامعۀ مدنی ونهاد های حقوقی  مشروعیت داشته واز ان حمایت دموکراتیک به عمل امده باشد...!!!وصرف حکمتیار وسائیر حلقات ونهاد های فاشیستی وزمامداران حاکم قبائلی وپاکستان میخواهند توطئه امیز وشیطانی سائیر ملیتها را از این حق مسلم شان بزور کلدار ودینار ودالر ویورو و(شمشیر ولشکر!؟) محروم سازند ونام انرا هم بگذارند "جهاد اسلامی علیه کفر والحاد!؟ ونام حاکمیت های جامد وکور اندیش وتاریک طینت انهم (امارتی-شریعتی  یا خلافت اسلامی ویا هم در این اواخر سکولا ویا ریاستی اسلامی را زمزمه مینمایند وجامعه را به ماقبل تاریخ سمت و سوق بدهند وبس..!!!- ومتباقی اقوام وملیتهای غیر همتبارخود را به کوره های ادمسوزی انداخته  فجیعانه تر از "هیتلر وموسیلینی" این بنیانگذارن  معروف فاشیسم جهانی ؛ نیست ونابود کنند وازکله ها مناره های یاد گاری بسازند وهمه هست وبود انهارا نابود وغارت وسرزمین وجایداد های ابادی واجدادی انها را مانند اسلاف ملتانی ودریدونی وانگریزیهای برتانیائی غصب وبه یغما ببرند ویا از وطن پدری شان خارج وبه ملک بیگانه ها مانند همیشه تبعید وبزرو فرار دهند؛ که بعدآ روح حکمتیار وبادران پاکستانی شان ارام خواهند گرفت!؟-  در غیر انصورت در ادامۀ جنایات خود همچنان متعهد ومصمم وقاطع بوده وبه اجنبیهای که در تحت دستور وحمایت انها قرار دارد بطور همیشه به انها وفادار باقی باید بماند. زیرا که از اغاذ جوانی وجهادش جز پیشۀ جنایت  به دیگر چیز نیز بلدیت ندارد- واین شغل جنایات در امد های کلان نیز برایش دارد. واگر تفنگ وراکت ازشانه اش پس شود؛ هیچ کار دیگری از دستش نمی اید که بکند واز ابلۀ دست خود بخورد ونه ازجیرۀ حرام که برضد وطن ومردم خود میخورد !؟ و افزون بر ان هرگاه  قتل وغارت نکند بار دوش خود ومردم خود نیز میگردد. واز همیجاست که  همیشه باید به جنایت وفجائیع دست یازد ودر بین ان بسر ببرد وانرا همیشه منحیث یک مسلک مقدس قبل از همه  به نفع پاکستان وحامیان ان صادقانه  شعلور نگهدارد و...!؟-  هفت : _  و ازجانب دیگر در این فتوای نژاد پرستانل جهادی-اسلامی !؟ ؛ او به صراحت اعتراف نموده است که :  " ...  در هیچ ولایتی حاکمیت باید شخصی( ظاهرأ معلوم نیست که مراد از شخصی؛ یعنی افراد مستقل ونخبگان ساسی-اجتماعی وملی نیز نمیتوانند حاکم ووالی و... شوند!؟ ویا یک قوم دو قوم معین ومشخص  نمیتوانند به قدرت برسند..!؟-این قلم) ؛غیر دولتی وحزبی نباشد؛ والی وقوماندان امنیه، قوماندان قطعات اردو، مسئول ریاست امنیت ملی هیچ ولایتی باید باشندۀ ولایت مربوط نباشد و..." (22)(!؟)یعنی باید همانطوریکه اشاره شد او میخواهد این (مهره های کلیدی مانند همیشه از مرکز تصاحب قدرت دولتی میراثی قبیلوی صادر ودر محلات ومناطق نصب گردد- ودهن جوال چور وچپاول  ، رشوت وخیانت وهزاران جنایات وفساد وفجائیع وقتل وکشتارها وتصفیه های قومی واشغال سرزمینها وتجاوزات ناجائیز دیگری را با دست باز انجام دهد ومانند جمعه خان همدرد والی سابق و سفاک حزب اسلامی حکمتیار در جوزجان تحت حمایت حکام برسر اقتدار قبائلی  به تیرورهای دستجمعی فاشیستی متوسل گردیده واز سوی این حاکمیت میراثی فاشست یک قومی به شدت نیز حمایت گردیده وبه مقامات بلندتری مشاوریت وولایت دیگری برسد و به پاس این خدمات صادقانۀ نسلکشی از ملیت مظلوم وبیدفاع اوزبیکها را؛ با شاد باشها وبا امتیازات عالیتری به مدارج ومقامات کلیدی گماشته شود و...!؟) دیگر چه تعبیر وتفسیری از این فتوای جنایت افرین او شده میتواند .؟ فقط وجدانهای پاک وبیدار وعاری ا زبغض وکینه وتعصب ومردم وتأریخ تیزبین وبیرحم ما میتوانند همچو داوریهای منصفانه وعادلانه را انجام دهند؛ نه کوردلان متحجر وبرتر جو....ا- هشت : _  ویا به سخن دیگر؛هیچ گروهی ، حزبی، سازمانی، ، قومی دیگرغیر همتبار حکمتیار ویا شخصیتهای مستقلی از همان  محل ومناطق در همانجا در محلات ومناطق مربوطۀ شان از جانب مردم انها ازراه انتخابات آزاد ومشروع  نمیتوانند انتخاب وتعین گردند. به این مفهوم که اودر واقع میخواهد تمامی این بیش ازصد حزب وگروه های سیاسی وسازمانها ونهاد های اجتماعی رسمی وشخصیتهای ملی-اجتماعی وسیاسی  وغیره و حضور وهستی انها را  بدین ترتیب علنأ انکار واغماض وبه حاشیه براند وعملأ حق وحقوق مسلم ومشروع وقانونی وشمولیت وسهم فعال انان را که جزء عمدۀ از دموکراسی و واز ارزشهای دموکراتیک انست، بکلی ممنوع وموجودیت رسمی انها را از جامعه حذف و شمولیت مشروع انها را از نظام انتخاباتی محروم اعلام نموده است (!؟)-وبراساس این اعلامیه ویا فتوای خونین واندیشۀ تاریک خود، حکمتیار مانند اعمال گذشته اش  این بار نیز میخواهد که پدیدۀ بنام دموکراسی را به توپ وراکت ببندد وارزشهای دمو کراتیک بنام ارادۀ ازاد مردم، انتخابات ومشروعیت ومردم سالاری را حلق اویز نماید ویک خفقان با وحشت ماقبل تأریخ را باا یجاد حمامهای خون در این جامعۀ  نهایت خسته وخونین بیدفاع ومظلوم؛ به حمایت مستقیم نظامیان پاکستانی یکبار دیگر حاکم بسازد..! - واما هرگاه خودش به هر ذریعۀ ممکن حتا به شکل "ماکیاولی!؟" هم باشد به قدرت برسد؛ مشروع بوده؛ انگاه دیگر هیچ اختلافی یا اعتراضی نیز وجود ندارد...(!؟)- نه : _ یعنی نماینده های واقعی مردم وکادرهای شائیسته ومجرب مردمی هر محل ومنطقه که از محیط ومردم واز خصوصیات واز رسم ورسوم وعادات؛ از زبان وفرهنگ واز شرائیط محیطی واز روح وروان جامعه، وازخصلت مناسبات میان موئلدین ونسج وبافت وروابط ومناسبات طبقاتی انها ، از ویژه گیها واز مناسبات اقتصادی-اجتماعی-سیاسی وفرهنگی-قومی وقبیلوی انها وبسا خصوصیات وشرائیط عینی  زنده گی دیگر انها که شناخت دقیق درست دارند. واین مهره ها که محصول شرائیط مسلط همان محل بوده ودر همان شرائیط محیطی متولد ورشد وپرورش یافته اند؛ میتوانند نسبت به هر کادر بیگانه  ونا اشنای دیگربا این همه پدیده های عینی وضروری؛ کار وخدمات شائیسته تر لازمی را مطابق به خواسته ها ونیاز های عینی وضروری جامعۀ مربوط خود  موئفقانه ودلسوزانه انجام دهند که نمادی ازحاکمیت  مردم سالاری( فدرالی پارالمانی غیر متمرکز) و ممثل دموکراسی مردمی وملی بوده ؛ وبویژه بهترین شیوۀ ارزش قائیل شدن بر مردم وبر ارادۀ مردمی بوده وبدون تبعیض وامتیاز خدمات صادقانه نموده؛ که به اثر ان میتواند جلو هرگونه چور وچپاول، رشوت وخیانت وجنایت وفساد وفجائیع وغصب سالاری جایداد ها ودست بازیهای مستقیم مرکزی در جهت حمایت از فساد وجنایات حکام محلی، و  جلوهرگونه فعالیتهای نژادپرستی،زبان ستیزی وفرهنگ کشی وغیره جنایات وفساد وفجائیع انها  به کمک  وحمایت مستقیم مردم همان محل مربوطه گرفته میشود. وهر مهره وافرادیکه در هر سطح وموقفی ودر هر حزبی وگروهی وسازمانی، قومی ویا مذهبی هم باشد وبه همچو خیانتها دست یازد؛ توسط همین مردم وبه پشتیبانی انها به قدرت رسیده است؛ دوباره سلب صلاحیت وقدرت گردیده فورأ محکوم وسرزنش میگردد وبه جزای اعمال خود میرسد. وهمچو عناصر مضر ومنفعت طلب دوباره به قدرت رسانیده نمیشوند واز طرف زمامدران قبائیلی حاکم مرکزی نیز حمایت وپشتیبانی مستقیم شده نمیتوانند- که با نظام حاکمیت فاسد-فاشیستی-مرکزی-میراثی -تک قومی از ریشه وبنیاد در تضاد است و...!؟ - ده  : _ حکمتیار برای تبرۀ جنایات وفساد وفجایع خود در طول جهادش بعد از انکه حالا خسته شده وهیچ نتیجۀ هم از ان بدست نیاورده است ؛ ناکام ومأیوس گردیده است  واز شکستهای تلخ توأم با بدنامیها وخجالت زده نزد وجدان ومردم خود به تیروریستهای خود نصیحت نموده وامروز متوجه حال خود گردیده واز همه جنایات خود پشیمان ونادم گردیده است که شما انرا به روشنی وشفاف مطالعه نموده اید که خودش وباند ادم کش وتیروریستی اسلامی او تحت عنوان جهاد اسلامی همه را صد در صد مرتکب گردیده که حالا دیگر ناوقت است وهیچ سودی هم برایش ندارد وتوضیحات بیشتر پیرامون ان نیز از حوصلۀ این قلم خارج گردیده است...!!! یازده : _مختصر اینکه تمامأ اهداف ومحتوای شرر انگیز وشیطانی  این اعلامیه وپیام خونبار او در کل در برگیرندۀدامن زدن به اختلافات قومی-مذهبی- وپیاده نمودن اهداف -ای-اس-ای-پاکستان است تا شخصیت منفور وناکام ضد مردمی خودرا با اجرای بیدون قید وبست استخبارات و نظامیان پاکستانی-اعراب وهابی-وانگریزیها؛ میخواهد دوباره احیأو بازسازی نماید؛  تا از یکطرف باز هم صاحب امتیازات کلان گردیده واین ناز دانۀ دیرینۀ انگریزی واجنبیها  وتحت حمایت وپشتیبانی انها شخصیت باختۀ خود را دوباره بدست اورد واز این طریق جیرۀ ای-اس-ای- نیز حلال گردد- واز جانب دیگربا این ماجراجوئیها وغوغا گریهای کاذبانه ودروغین؛ چنان وانمود سازد که؛ او هنوز زنده است ودر محور توجه وفوکس دلسوزانۀ اربابان ومربیان خود قرار دارد واز وی باز هم میتوانند بمثابۀ یک ابزار زنگ زدۀ کهنه  سرکوبی ضد مردم ووطن خود که دیگر برنده نیست؛ کاربگیرند وبس

...!!!!

 

باقیدارد.....و

سپتمبر/29/13






September 30th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات